رسته‌ها
آنکس که نداند
امتیاز دهید
5 / 4.2
با 23 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 4.2
با 23 رای
یکی بود، یکی نبود، غیر از خدا هیچی نبود
در یک روز آفتابی مرغ مادر مشغول خوردن دانه بود
آخرین بار که برای شکر خدا سرش را به طرف آسمان بلند کرد، چیز عجیبی دید
مرغ با خودش گفت: هیچ ابری در آسمان نیست، پس چرا هوا در حال تاریک شدن است؟
وقتی بیشتر دقت کرد، چیز عجیب تری دید. یک گوشه از خورشید نورانی، ناپدید شده بود...
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
فرمت:
PDF
تعداد صفحات:
26
آپلود شده توسط:
centaur
centaur
1389/10/08

کتاب‌های مرتبط

دوقلوهای ناتنی
دوقلوهای ناتنی
4.7 امتیاز
از 7 رای
خاله سوسکه
خاله سوسکه
4.4 امتیاز
از 11 رای
۵ قصه ۵ پند
۵ قصه ۵ پند
4.5 امتیاز
از 6 رای
موش و گربه: دو زبانه
موش و گربه: دو زبانه
4.2 امتیاز
از 6 رای
اردک ناقلا
اردک ناقلا
5 امتیاز
از 4 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی آنکس که نداند

تعداد دیدگاه‌ها:
1
با سلام
چه خوب بود متن کتاب را هم بارگذاری می‌کردید. از این کتاب خیلی خاطره داریم.

دانلود رایگان

اگر عضو نیستید در کمتر از یک دقیقه عضو شوید و کتاب اول خود را رایگان دریافت کنید.

ورود / ثبت‌نام

دانلود بدون معطلی

این کتاب را بدون نیاز به عضویت، خریداری کنید. پیش از خرید، می‌توانید از طریق گزینه مطالعه آنلاین، صفحاتی از کتاب را مشاهده کنید.

خرید 59,000 تومان
آنکس که نداند
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک